خلاصه داستان : مردی خوش قلب اما تهی دست، کودکان یتیم را به خانه خود می برد. پس از کشف دستگاه نامرئی کننده پدر دانشمند خود، او از این فرصت استفاده کرده و برای نجات کوکان هند از چنگال مردی شرور تلاش می کند...

خلاصه داستان : "آوانیش" به شهری وارد می شود که همه اهالی آن قصد کشتن او را دارند...

خلاصه داستان : ویری جوانی اهل دهلی است که اولین قرار ملاقات خود با پدر عشقش را خراب می کند و این شروع بدشاسی های ویری جوان است که هیج ترحمی از سوی پدر همسر آینده اش مشاهده نمی کند و تنها امیدش پسر خاله ای به اسم بالی است.

خلاصه داستان :"آنجلی" همیشه به همسر خود "سانجی" مشکوک بوده و تصور می کند او با زنان دیگر رابطه دارد. برای تحت نظر گرفتن کارهای همسرش او از یک دوست که همنام اوست درخواست می کند با هویت او از کشور خارج شود و...